عوارض گرماي سراسري زمين در اقيانوس آرام
سرعت رو به افزايش گرم شدن زمين باعث بوجود آمدن تهديدات جدي در مناطق آسيايي اقيانوس آرام گرديده که متاسفانه اين مسئله تا کنون بطور جدي مورد توجه قرار نگرفته است.
سرعت رو به افزايش گرم شدن زمين باعث بوجود آمدن تهديدات جدي در مناطق آسيايي اقيانوس آرام گرديده که متاسفانه اين مسئله تا کنون بطور جدي مورد توجه قرار نگرفته است.
بر اساس اين باور دانشمندان استراليايي معتقند که بايد منتظر سناريوي شومي از انواع بيماري ها، کمبود آب و غذا، بلاياي طبيعي، تنش هاي منطقه اي و مهاجرت هاي گروهي در اين مناطق بود که بطور قطع باعث ناپايداري هاي سياسي در اين مناطق نيز مي شود.
به عنوان مثال بالا آمدن سطح دريا تهديدي جدي براي مناطق مسکوني در بخش هايي از آسيا از قبيل سواحل جنوبي کشور چين و دلتاي رود يانگزي همچنين کشورهاي داراي جمعيت بالا و متراکم اين منطقه مانند بنگلادش بوجود آورده است. بر اسا س پيش بيني دانشمندان بسياري از جزاير کوچک اقيانوس آرام نيز در طي چند سال اخير به زير آب خواهند رفت بطوريکه مجمع الجزاير کشور مالديو تنها چهل سال ديگر بر روي کره زمين وجود خواهد داشت.
همچنين دماي بالاتر هوا به تناسب کاهش شديد منابع آب، گسترش وسيع تر بيماري هاي عفوني از قبيل مالاريا و تب استخوان شکن را به دنبال داشته است.
جهاني از رنگ زير جهاني از آب
قرمز، صورتي، زرد، نارنجي، بنفش و جهاني از رنگهاي ديگر. اين رنگها به پنهان شدن جانور لا به لاي مرجانها و جفتيابي آنها كمك ميكند. توجه داشته باشيد، آن چه كه ما از پنجرهي دوربين عكاس ماهر ميبينيم با آنچه شكارچيان دريايي از فاصلههاي مختلف ميبينند، تا حدود زيادي تفاوت دارد. دانشمندان تلاش ميكنند به اين واقعيت پيببرند كه چگونه طول موج نور( و بنابراين رنگ) در فاصلههاي مختلف از خلال آب تغيير ميكند؛ مهمتر از آن، ماهيها چگونه رنگ را ميبينند و با چه پيغامهايي با هم ارتباط برقرار ميكنند.
انگلهاي مفيد
اين نوارهاي سياه و سفيد در زمينه زرد، ماهي لب شكري (Plectorhinchus polytaenia) را از ديد شكارچيان پنهان ميدارد؛ ديدن اين ماهي در محيط طبيعي از فاصلهي دور مشكل است. اين ماهي انگل از تكههاي گوشت لا به لاي دندانهاي ماهيهاي ديگر تغذيه ميكند. نوارهاي رنگي روي بدن اين انگلهاي مفيد، ممكن است پيغامي باشد براي ماهيهاي ديگر كه" من ميخواهم دندانهاي شما را مسواك بزنم. مواظب باش من را نخوري!"
ماهي جراح
اين ماهي آبي رنگ بسيار زيبا (Paracanthurus hepatus) به خاطر لكهي سياهرنگ روي پوستش، كه به تيغهي چاقوي جراحي شباهت دارد، به ماهي جراح مشهور است. اين ماهي بالهاي استخواني نزديك دم خود دارد كه جمع ميشود. رنگ زرد روي اين باله پيام هشدار دهنده اي به شكارچيان است كه:" من مسلح هستم. به من نزديك نشويد!"
برگ برنده
اين عقربماهي برگي شكل (Taenianotus triacanthus) مشغول ديدزني بچه ماهيياني است كه بالاي سرش شنا ميكنند. اين شكارچي با حوصله ميتواند رنگ خود را تغيير دهد و با محيط پيرامون خود هماهنگ شود. سپس منتظر ميماند تا شكار از كنار دهانش بگذرد. اين انتظار ممكن است چند ساعت هم طول بكشد. سرانجام، دهانش در كمتر از ثانيه باز ميشود و شكار از همه جا بيخبر را به كام مرگ ميكشد.
با كمال تاسف، دخالتهاي حساب نشدهي انسان در طبيعت مشكلهاي زيست محيطي زيادي برجاي گذاشته است كه نابودي صخرههاي مرجاني از جملهي آنها است. شايد در آينده جانوران زيبايي مانند آن چه در زير ميبينيد، فقط در آلبوم عكس و مجلهها و كتابها ديده شوند. به علاوه، ممكن است شاهد جريانهاي اقيانوسي شديدتري نيز باشيم، زيرا مرجانها كاري مشابه درختان و بوتههاي خشكي را در دريا انجام ميدهند.
منابع:
http://magma.nationalgeographic.com/ngm/0505/sights_n_sounds/index.html
www.barrierreefaustralia.com/reef-pics.htm
www.riverdeep.net/current/2001/11/111201_reefs.jhtml
http://www.persiangeo.com/content/view/534/2/
پايگاه ملي داده هاي علوم زمين
درياى خزر:
درياى خزر که در گذشته به نامهايى چون خاواينسکى، درياى هيرکانيان، درياى جرجان (گرگان)، بحر مازندران، بحر جرجان، بحر آبسکون و بحر قانيا، ناميده ميشد بزرگترين درياچة روى زمين است. اين درياى بسته که در شمال کوهزاد آلپ – هيماليا قرار گرفته، باقيماندهاى از درياى پاراتتيسParatethys است که بر پاية پژوهشهاى استراخوف و همکاران (1954)، حدود 11000 سال پيش، پس از جدايش از درياهاى سياه و مديترانه، مستقل شده است. پارهاى از ويژگيهاى خزر عبارتند از:
وسعت: درياى خزر، با وسعتى حدود 436000 کيلومترمربع، 1200 کيلومتر درازا و 220 تا 550 کيلومتر پهنا دارد و حجم آب آن افزون بر 77000 کيلومترمکعب است. گودى اين دريا در بخش شمالى، 10 تا 12 متر و در بخش ميانى تا 770 متر است و گودترين نقطه آن در بخش جنوبـى، تا 1000 متر نيز ميرسد (شکل 10-7). سطح آب درياچه در حدود 26 تا 28 متر (بر حسب سالهاى متفاوت) از سطح آب درياهاى آزاد پايينتر است. اين دريا از طريق ولگا و همچنيــن کانال ولگا – دن که مجهز به حوضچههاى تنظيم سطح آب و برقرارى هم ترازى آب است، به طور غيرمستقيم با درياى بالتيک و درياى سياه ارتباط دارد.
ريختشناسى: بخش شمالى خزر شيب بسيار ملايم دارد. دو بخش ميانى و جنوبى، با يک برجستگى زيرآبى به نام برجستگى سرت Syrtدر حد فاصل دماغة باکو و خليج قره بغاز، با امتداد شمال باختر – جنوب خاور از يکديگر جدا ميشوند. اين برجستگى، ادامة بلنديهاى قفقاز است و ژرفاى آب روى آن از 200 متر تجاوز نميکند. اين برجستگى، مانع جريان آب در سطح درياچه نيست.
حجم آب: بيش از دو سوم حجم آب درياى خزر در بخش جنوبى است. نزديک به يک سوم از آب در بخش مرکزى و فقط حدود 1/0 درصد به بخش شمالى تعلق دارد.
نهشتههاى بستر: به دليل ناهمگنى ريخت بستر، گسترش رسوبهاى وارده، ناهماهنگ است. سالانه رودهاى وارده به ويژه ولگا حدود 90 ميليون تن رسوب را وارد درياچه ميکنند که در آنها، سيلت از همه بيشتر است و همراه با ديگر انواع (ماسه، رس کربناتى دانهريز) ستبراى قابل توجهى را تشکيل ميدهند. ستبراى نهشتههاى نرم بستر درياى خزر را از 40 متر در نقاط شمالى و مرکزى تا حدود 1200 متر در بخش جنوبى برآورد کردهاند.
دادههاى موجود نشان ميدهد که در اين دريا، مرز نهشتههاى کم عمق و عميق به طور کامل از يکديگر جدا نيست. براى مثال، رسوبات دانهدرشت به همراه صدف نرمتنان، برخلاف ديگر نقاط، تا ژرفاى 300 متر انتشار دارد. و يا کربنات کلسيم موجود در رسوبات، در نقاط مختلف تغيير ميکند و مقدار آن هيچگونه ارتباطى به عمق آب ندارد.
جاى شکل 10-7
گلفشانها و گريفونهاى خزر: در بخش جنوبى درياى خزر به ويژه در جمهورى آذربايجان و ترکمنستان محدودة آبى شمال باخترى بندرانزلى و در شمال بندرترکمن (منطقة داشليبرون و قزلتپه)، به ويژه از ديدگاههاى نشانههاى مثبت وجود نفت و گاز درخور توجهاند. اين گلفشانها حدود 70 درصد گلفشانهاى دنيا را تشکيل ميدهند و ابزارى خوب در پيجوييهاى نفتى به شمار ميآيند. در هر حال، بايد گفت که به دليل فورانهاى ناخواستة هنگام حفارى، ميتوانند مخاطرهآميز باشند.
جريانهاى دريايى: در درياى خزر، يک جريان دريايى اصلى چرخشى وجود دارد که حرکتى پاد ساعتگرد دارد. اين جريان اصلى به دو جريان فرعى در بخش شمالى، يک جريان فرعى در بخش مرکزى و دو جريان فرعى ديگر در بخش جنوبى تقسيم ميشود. اين جريانها، باعث جا به جايى آب و نهشتههاى سطحى ميشوند (شکل 10-8).
جاى شکل 10-8
دماى آب: دما در تابستان به تقريب در همه جا برابر است، ولى در زمستان، بخش شمالى درياى خزر (دستکم چهارماه) دماى زير صفر دارد و يخبندان است، در صورتى که در جنوب آن، هيچگاه يخبندان نميشود و متوسط دما 9/5 + درجه سانتيگراد است.
تغييرات سطح آب: شواهد تاريخى نشان داده که سطح آب درياى خزر هميشه در نوسان بوده است. اعداد گزارش شده متفاوت است در مجموع به نظر ميرسد که بين بالاترين و پايينترين سطح آب، 9 متر اختلاف وجود داشته است. به دليل وسعت زياد، تغييرات سطح آب دريا، بر تغييرات آب و هوايى و حتى پستانداران پيرامون اثرگذار است.
بالا آمدن سطح دريا يکى از معضلات نواحى پيرامون درياچه است. در اين مورد، عواملى مانند عملکردهاى زمينساختى، بالا آمدن سست کره و يا دياپيرها نميتوانند اثرگذار باشند، چرا که اين گونه پديدهها در مقياس ميليون سال عمل ميکنند. لذا، در بالا آمدن سطح آب بايد عوامل کوتاهمدت طبيعى (مانند چرخههاى آب و هوايى، افزايش دماى زمين) و عوامل مصنوعى (جلوگيرى از تبخير در قرهبُغاز، ورود پساب شهرها، تغيير مسير رودهاى بزرگ به داخل درياچه) اثر عمدهترى داشته باشند.
منابع تأمينکنندة آب خزر: مجموع آبى که سالانه به خزر وارد ميشود، حدود 450 کيلومترمکعب است که اين حجم آب ميتواند سطح دريا را حدود 125 تا 135 سانتيمتر بالا ببرد. ولى در حالت عادى، اين افزايش حجم با عمل تبخير جبران ميشود. بيش از 95 تا 97 درصد آب درياى خزر از رودهاى ولگا، اُمبا، اورال، کوما، ترک، کورا و حدود 2 تا 3 درصد آن از سفيدرود و اترک تأمين ميشود. مجموع آبى که رودها به خزر ميريزند، سالانه حدود 350 کيلومترمکعب است که بيش از 76 درصد، آن سهم رود ولگا است.
پيسنگ: درياى خزر ناهمگن و قابل تقسيم به سه بخش شمالى، مرکزى و جنوبى است که با گسلهاى اصلى موجود در پيسنگ از يکديگر جدا شدهاند. پيسنگ بخش شمالى از نوع پوستة نيمهاقيانوسى – سکوى قارهاى پرکامبرين روسيه است که چينهايى با روند شمالى – جنوبى دارد. بخش مرکزى داراى پيسنگ هرسينين، با ويژگيهاى قارهاى و روند شمال باخترى – جنوب خاورى است. بخش جنوبى داراى پيسنگ بازالتى با ستبراى 15 تا 20 کيلومتر است که با پوسته گرانيتى محصور داشته است (بربريان، 1981).
دادههاى لرزهاى نشان داده که پوستة بازالتى خزر جنوبى از دو لاية اصلى تشکيل شده است. در بخش زيرين، سرعت عبور امواج P حدود 6/6 کيلومتر در ثانيه است و ويژگيهاى مشابه با پوستة اقيانوسى دارد. در بخش فوقانى سرعت امواج P حدود 5/3 تا 4 کيلومتر در ثانيه است و مشخصاتى شبيه لايه گرانيتى دارد (کوربانف، 1982).
ترکيب شيميايى: آب خزر از نوع منيزيم، کلسيم و سولفات است و ميزان نمکهاى محلول آن بين 12 تا 13 گرم در ليتر است که به تقريب يک سوم شورى آب درياهاى آزاد و اقيانوسهاست. شيرينترين بخش آب درياى خزر مربوط به نواحى نزديک به مصب رودخانة ولگا و شورترين بخش آن مربوط به خليج قرهبغاز بوده است که در آن تبخير بر ورودى آب بر خليج فزونى دارد.
توان هيدروکربنى خزر: نخستين گزارش مستند در بارة توان هيدروکربنى خزر، به سدة سيزدهم ميلادى باز ميگردد. نفت، به طور رسمى در سال 1869 از بخش خشکى و در سال 1945 از بخش آبى باکو استخراج شد و تاکنون تعداد 21000 حلقه چاه در مناطق اکتشافى (خشکى و دريا) حفر شده است (موسوى، 1380). جدا از ميدانهاى نفتى خزر شمالى و خزر ميانى، خزر جنوبى يکى از منابع اصلى اکتشاف و توليد نفت و گاز درياى خزر است. در خزر جنوبى، سنگ مخزن اصلى بهرهده Productive Series به سن پليوسن زيرين – ميانى است. سنگ مخزن فرعى آن نهشتههاى ماسهاى سازند آپشرون به سن کواترنر پيشين ميباشد.